|
Saturday, July 09, 2005
مرا تو بي سببي نيستي به راستي صلت كدام قصيده اي اي غزل؟ ستاره باران جواب كدام سلامي به آفتاب از دريچه ي تاريك؟ كلام از نگاه تو شكل مي بندد. خوشا نظربازيا كه تو آغاز كني ! پس پشت مردمكان ات فرياد كدام زنداني است كه آزادي را به لبان برآماسيده گل سرخي پرتاب مي كند؟ ورنه اين ستاره بازي حاشا چيزي بدهكار تو نيست . نگاه از صداي تو ايمن مي شود . چه مومنانه نام مرا آواز مي كني ! و دل ات كبوتر آشتي است در خون تپيده به بام تلخ . با اين همه چه بالا چه بلند پرواز مي كني !
Blue Dorry ||
12:21 AM
|
|
|