گویند هر شعری را شاعری است
که بر پای قافیه ها خیمه زده است
مرا شعری است گمنام
که هرچه بر در خیمه اش کوبیدم ، کس پاسخ نگفت
گویی شاعرش گنگ است و او را توان سخن نیست
گویند هزاران زائر به دیدارش آیند و با نیتی بر درش کوبند ولی او پاسخ نگوید
در عجبم که چگونه نواختی ای کافر عاشق
که در بر تو گشود
تو به دیدارش رفتی و گنگ برگشتی
و من ندانستم چه دیدی و چه شنیدی
که زبان بر بستی
روزه سکوتت مبارک .