|
Saturday, December 24, 2005
روز تولدت چیزی اینجا نوشته نشد شاید حتی نمی خواستم این حسو با کسی قسمت کنم می خواستم توی دنیای خودمون محکم محکم بقلت کنم و بهت بگم چقدر دلم برات تنگ شده روز اول زمستون ................. روز تولدت نتونستم بیام پیشت یه روز دیر شد جاده بهشت شلوغ بود همه داشتن برای عید آماده میشدن درختهای کاج رو ترئین می کردن به گوشه های ستاره ها روبانهای رنگارنگ می زدن ناقوس های بهشت رو برق مینداختن برای همین دیر رسیدم ولی می دونستم روز تولدت تنهات نمی زارن یه عالمه گل ، شمع ، روبانهای گره زده نشون میداد مهمون داشتی ....................... هدیه امسالت یه بقل گل رز قرمز ، یه عالمه تولد مبارک یه دنیا عیدت مبارک یواشکی چند قطره اشک و مثل همیشه نم نم بارون.
به اندازه رنگ بال پروانه های بهشتی دوستت دارم ......................................................... .
Blue Dorry ||
9:30 AM
|
|
|