Saturday, August 05, 2006
لحن سردت به خواب آمد دستهايت به بدرقه زلفم تعبيرش آيه سفربود و نشانش لبهاي به هم دوخته شب
آرام بمان آرام تر هبوت كوير زيبايي دروغين سراب است و آبرها هم قصه پيري آسمانند
قاصدك ها در راه گم مي شوند وسوسه جاده عشق را هم به بازي مي گيردچه رسد به پيك سپيد پوش ما
خوابها در انتظار تعبير فراموش مي شوند
Blue Dorry ||
2:04 PM
|