|
|
|
Thursday, September 29, 2005
نواي غم انگيزي است چوپاني در صحرا مي نوازد گله اي باد بر دورش در طوافند دارد براي بادهايش ترانه مي سرايد هر باد بر سرزميني سفر خواهد كرد خواهد وزيد و ترانه اي را خواهد دميد و تو آخرين ترانه اي بودي كه آن چوپان سرود پس ني لبكش را بر تو بخشيد و ترا با ترانه ات راهي سرزمين من كرد تو آمدي و وزيدي و من مسح آن بادي شدم كه با دستهاي مهربانش ني لبك خالقش را به هديه آورد تو دميدي و رفتي ....... واكنون من مي نوازم وغزل غزل به يادت مي سرايم همه شعرهايم براي توست همه حرفهايم به ياد توست اين ني لبك توحفه توست و اين عشق خاطره توست .
Blue Dorry ||
9:18 PM
|
|
|